توی یکی از کتاب های مورد علاقه ام که بیشتر از چندین بار خواندمش، یکی از شخصیت های فرعی نویسنده بود. او معتقد بود فرشته ای وجود دارد به نام «خلاقیت». معتقد بود فرشته ی خلاقیت، بال هایش را دور او و ماشین تحریرش پهن می کند و آن موقع، زمانی ست که او بهترین قسمت داستانش را می نویسد، ایده برای کتاب جدید به ذهنش می رسد و تا شب، انگشتانش -با کمک بال های فرشته ی خلاقیت- روی ماشین تحریرش پرواز می کنند.
خب. اگر واقعا اینطور باشد. گمان کنم فرشته ی خلاقیت دیگر از دستم ناامید شده باشد. چون اکنون خیلی وقت است که دیگر بال هایش را دور خودم و کیبرد تق تق ایم احساس نمی کنم.
درباره این سایت